دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 11:31 :: نويسنده : لقمان خالدی
این چه عشقی است که در دل دارم من از این عشق چه حاصلی دارم می گریزی ز من در طلبت باز هم... کوشش باطل دارم باز لبهای عطش کرده ی من عشق سوزان تو را می جوید می تپد قلبم با هر تپش قصه ی عشق تو را می گو ید نظرات شما عزیزان: سوما
ساعت16:18---4 بهمن 1392
سلام خیلی دیر به دیر وارد میشی
سنا
ساعت12:02---23 دی 1392
ازت متشکرم به خاطر دوستی که با هم داشتیم به همش زدی
farzaneh
ساعت9:24---5 مرداد 1391
لبخند که می زنم پیدایم می کنی
باران می بارد، تو از کنارم می گذری فریاد نمی کشم که بازگردی می دانم امشب این آسمان تاب ماه را ندارد لبخند می زنم، فراموش می کنم..
.....¨`•-☆•--( “)(“ )-•-☆
_______________,*-:¦:-* ___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦:-* _0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦:-* 0♥0000000♥000000♥0,*-:¦:-* 0♥00000000000000♥0,*-:¦:-* _0♥000000000000♥0,*-:¦:-* ___0♥00000000♥0,*-:¦:-* _____0♥000♥0,*-:¦:-* _______0♥0,*-:¦:-* _____0,*-:¦:-* ____*-:¦:-*_____0♥0♥____♥0♥0 __*-:¦:-*____0♥0000♥___♥000♥0 _*-:¦:-*____0♥0000000♥000000♥0 _*-:¦:-*____0♥00000000000000♥0 __*-:¦:-*____0♥000000000000♥0 ____*-:¦:-*____0♥00000000♥0 ______*-:¦:-*_____0♥000♥0 _________*-:¦:-*____0♥0 ______________,*-:¦:-* _______________,*-:¦:-* ___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦:-* _0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦:-* 0♥0000000♥000000♥0,*-:¦:-* 0♥00000000000000♥0,*-:¦:-* _0♥000000000000♥0,*-:¦:-* ___0♥00000000♥0,*-:¦:-* _____0♥000♥0,*-:¦:-* _______0♥0,*-:¦:-* _____0,*-:¦:-* ____*-:¦:-*_____0♥0♥____♥0♥0 __*-:¦:-*____0♥0000♥___♥000♥0 _*-:¦:-*____0♥ آپــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــم!بدو بیا!
هر که آید گوید:
گریه کن، تسکین است گریه آرام دل غمگین است چند سالی است که من می گریم در پی تسکینم ولی ای کاش کسی می دانست چند دریا بین ما فاصله است من و آرام دل غمگینم upam duste aziz
سلام مرسی عالی بود مثل همیشه
ni!i!i!i!i!i!i!i!i!i!ice
زیبا بود ببخشید دیر دیر میام آخه درگیر مشکلاتم بازم میام
همیشه
در بدترین لحظه ها تنها رها می کنی مراو بدترینِ لحظه ها وقتی است که تو مرا تنها رها می کنی ممنون دوست عزیز که بهم سر زدی من هم لینکت کردم
سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛
و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...
سلام مرسی از توصیحاتت...
لقمان جان چرا هر وقت میای تو پست ثابت نطر میذاری؟؟؟ اخه من پستهای دیگه هم دارماااا نه ادم بی وفایی نیستم
بیا سپیده ی من انتظار بد دردی ست
و درد عاشق شب زنده دار بد دردی ست بیا که بست نشستن در این سیاهی شب غمین و خسته و چشم انتظار بد دردی ست
سکوت نیمه شب مرا به فکر کردن وا میدارد .
بی خوابی و نیاز به شنیدن صدایت، اما افسوس که نمیتوانم صدای شیرین و دلنوازت را بشنوم ... چقدر سکوت شب بد است ... از تاریکی بیزارم و از تنهایی هم ... ای کاش تو در کنارم بودی، چه آرزوی محالی ! دلم میخواهد وقتی چشمانم را میبندم، فقط خواب تو را ببینم . آرزوی همیشگی من ! اما تو آنقدر نامهربانی که حتی در خواب هم به سراغم نمی آیی ! من از شب شاکیم ای یار
شنه ی شه مال آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند لینک کنید. نويسندگان |
|||||
|